واكسن 18 ماهگي
الهي مامانت بميره برات، امروز صبح با خاله ندا رفتيم براي واكسن 18 ماهگيت صبح با سختي از خواب بلند شدي و گريه كردي ولي تا نشستيم تو ماشين يادت رفت اونجا هم كه يه عالمه ني ني بود سرت با ني نيها گرم شده بود واكسنتو 3 هفته ديرتر زديم چون زمانش با واكسن مننژيتت يكي شده بود الانم خيلي ناراحتم كه پيش پسر گلم نيستم قربون اون اشكات برم زود زود ميام خونه. ...
نویسنده :
مامان الهام
13:30